جدول جو
جدول جو

معنی گوشت خواره - جستجوی لغت در جدول جو

گوشت خواره(چَ سَ)
گوشت خوار. گوشت خور: چنانکه چو گوییم حیوان، هم ستوران گیاه خوار و هم ددگان گوشتخواره... همه گفته شود. (جامع الحکمتین ناصرخسرو ص 234). رجوع به گوشتخوار شود
لغت نامه دهخدا
گوشت خواره
گوشت خوار: چنانکه چو گوییم حیوان هم ستوران گیاه خوار و هم ددگان گوشت خواره... همه گفته شود
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گوشت پاره
تصویر گوشت پاره
پاره ای از گوشت، تکۀ گوشت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوشت خوار
تصویر گوشت خوار
آنکه گوشت بخورد، گیاه یا جانوری که به عنوان منبع غذایی از مواد حیوانی تغذیه و آن را هضم می کند
فرهنگ فارسی عمید
(خوا / خا)
عمل گوشت خوار، صفت گوشتخوار. رجوع به گوشتخوار شود
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا رَ / رِ)
صفت و عمل گوشتخواره. (یادداشت مؤلف). رجوع به گوشتخواره شود
لغت نامه دهخدا
(چَمْ بَ فُ)
گوشت خور. گوشت خواره. که گوشت خورد. اکال اللحم. لاحم لحم:
مزور پزد خنجر گوشت خوارش
عدو را که بیمار عصیان نماید.
خاقانی.
، حیوانی که از گوشت غذا کند مانند درندگان و جوارح طیور. (یادداشت مؤلف). هر حیوانی که گوشت و یا حیوان دیگری رامی خورد. گوشت خواره. گوشت خوره. (ناظم الاطباء). گوشت خور: شاه جانوران گوشت خوار باز است. (نوروزنامه) ، زایل کننده گوشت. ازبین برندۀ گوشت: افرفیون صمغی است از انواع مازریون و سخت تیز است و گوشت خوار. (الابنیه عن حقایق الادویه)
لغت نامه دهخدا
پاره ای از گوشت تکه ای گوشت: گوشت پاره آدمی از زورجان می شکافد کوه را با بحر و کان. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشت خوارگی
تصویر گوشت خوارگی
عمل گوشت خوار گوشت خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
لوت خوار: شیر خواره چون ز دایه بسگلد لوت خواره شد مر او را می هلد. (مثنوی نیک. 73: 3)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشت خواری
تصویر گوشت خواری
عمل گوشت خوردن، گوشت خوار بودن
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه گوشت خورد: مزور پزد خنجر گوشت خوارش عدو را که بیمار عصیان نماید. (خاقانی)، از بین برنده گوشت زایل کننده لحم: افرفیون صمغی است از انواع مازریون و سخت تیز است و گوشت خوار، موجود زنده ای (اعم از گیاهان یا حیوان) که منحصرا تغذیه اش از گوشت جانوران باشد لحم خوار گوشت خور. توضیح در بادی امر چنین بنظر میاید که منظور از گوشتخوار حیوان گوشت خور باشد ولی با توجه بمعنای وسیع کلمه گیاهانی هم وجود دارند که گوشت خوارند. یا گوشت خواران. ( جمع گوشت خوار) دسته ای از موجودات زنده (اعم از گیاه یا حیوان) که تغذیه آنها از گوشت میباشد چنانکه وردالشمس گیاهی است که با تغذیه حشرات میزید، (بمعنای خاص) پستاندارانی که دارای رژیم غذایی گوشت خواری هستند مانند تیره سگها و تیره گربه ها و تیره کفتار ها و تیره سمور ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشت خوار
تصویر گوشت خوار
آكل اللّحوم
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از گوشت خوار
تصویر گوشت خوار
Meateating
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گوشت خوار
تصویر گوشت خوار
carnivore
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گوشت خوار
تصویر گوشت خوار
плотоядный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گوشت خوار
تصویر گوشت خوار
สัตว์กินเนื้อ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از گوشت خوار
تصویر گوشت خوار
carnívoro
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گوشت خوار
تصویر گوشت خوار
fleischfressend
دیکشنری فارسی به آلمانی
گوشتخوار، گوشتخوٰاران
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از گوشت خوار
تصویر گوشت خوار
گوشت خور
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از گوشت خوار
تصویر گوشت خوار
মাংসাশী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از گوشت خوار
تصویر گوشت خوار
mnyama mwenye njaa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از گوشت خوار
تصویر گوشت خوار
м'ясоїдний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گوشت خوار
تصویر گوشت خوار
肉食の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از گوشت خوار
تصویر گوشت خوار
食肉的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از گوشت خوار
تصویر گوشت خوار
אוכל בשר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از گوشت خوار
تصویر گوشت خوار
육식의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از گوشت خوار
تصویر گوشت خوار
mięsożerny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گوشت خوار
تصویر گوشت خوار
मांसाहारी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گوشت خوار
تصویر گوشت خوار
vleesetend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گوشت خوار
تصویر گوشت خوار
carnivoro
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گوشت خوار
تصویر گوشت خوار
carnívoro
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گوشت خوار
تصویر گوشت خوار
pemakan daging
دیکشنری فارسی به اندونزیایی